«کوچینگ همراهی کردن مُراجع در یک فرآیند متفکرانه و خلاقانه است که به او کمک می کند پتانسیل های فردی و شغلی خود را به بهترین نحو ارتقاء بخشد.”
آنچه از این تعریف برمی آید این است که کوچینگ تلاشی است برای کمک به افراد برای ایجاد کردن تغییراتی که مایلند در زندگی شان بدهند، و کمک به آنها برای حرکت در مسیر مطلوب و مورد علاقه شان. در واقع، کوچینگ به افراد کمک می کند توانایی های بالقوه خود را بالفعل کنند و از این طریق عملکردشان را در زندگی فردی، اجتماعی و شغلی بهبود بخشند. در کوچینگ عقیده بر این است که افراد به صورت درونی جواب مشکلاتشان را می دانند، ولی برای دست یافتن به آن نیاز به کمک دارند. بنابراین، کوچ چیزی به مراجع یاد نمی دهد بلکه به او در فرآیند یادگیری کمک می کند.
نکته بسیار مهمی که در کوچینگ وجود دارد این است که “نصیحت کردن” جایگاهی در کوچینگ ندارد. در واقع، از آنجایی که در کوچینگ اعتقاد بر این است که خود افراد بهتر از کوچ صلاح کار خود را می دانند، تنها وظیفه کوچ کمک به مراجع در جهت دستیابی و بهره برداری از تواناییها و مهارتهای خود است. افراد به دلایل زیادی به کوچینگ نیاز پیدا می کنند که از رایج ترین آنها می توان به مشکلات توسعه شغلی، روابط محیط کار (مثلا نحوه ارتباط با رئیس و همکاران)، ایجاد تعادل بین زندگی فردی و زندگی شغلی، ایجاد اعتماد به نفس برای ارائه و مدیریت خود در محیط کار (مثلاً در جلسات و سمینارها)، مدیریت استرس و نارضایتمندی، نیاز به کمک در تصمیم گیری های دشوار و حیاتی، و مطمئن شدن از نحوه عملکرد شغلی نام برد.
اکثر افرادی که کوچینگ را تجربه کرده اند معتقدند کوچینگ زندگی آنها را متحول کرده است، و به صورت شگفت انگیزی دیدگاه آنها را راجع به زندگی و شغلشان تحت تأثیر قرار داده است. علاوه بر این، این افراد معتقد هستند در نتیجه کوچینگ مهارت رهبری و مدیریت در آنها ارتقاء پیدا کرده است، خلاق تر شده اند و بازدهی شان چند برابر شده است. مزایایی که اینگونه افراد راجع به کوچینگ مطرح می کنند بالا رفتن اعتماد به نفس، بهبود روابط، بهبود مهارتهای ارتباطی، و ارتقاء عملکرد شغلی است.